آریا آریا ، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 2 روز سن داره

دردانه مامان و بابا

مادرانه

قول میدهم تا زنده ام همیشه اول مادر تو باشم و دوم دوستت... همیشه از دور مراقبت خواهم بود هنگامی که مجبور شوم تلنگرت میزنم نصیحتت میکنم سختگیری به خرج میدهم کابوست میشوم و مثل کاراگا ه ها مچت را میگیرم... چون دوستت دارم... وقتی این موضوع را درک کنی میفهمم که بالغی و مسوولیت پذیر شده ای... هرگز کسی را در زندگیت پیدا نخواهی کرد که مثل من دوستت داشته باشد.برایت دعا کند و مراقب و غمخوارت باشد. ولی اگر روزی با غرولند زیر لب بگویی  از تو متنفرم   حتی یکبار .من کارم را به درستی انجام نداده ام...
20 ارديبهشت 1392

بدون عنوان

سلام...نفسم خوبی؟ امروز با تفنگ اب پاش کلی مامان و بابا و اسباب بازیات و کیو کردی عشقم...ماشه رو نمیتونی فشار بدی برای همینم با دهنت صدا در میاری...بعد یادت میره اب دهنتو قورت بدی میشی اینجوری خیلی موشموشکی و باهوشی عزیزم... بعد داشتم از شلیک کردنات فیلم میگرفتم اتفاقا گوشی بابا جا مونده بود زود رفتی برداشتی و مثلا شروع کردی از من فیلم گرفتن.. شبا که بابا میاد خونه میری رو شکمش دراز میکشی و فیلمایی رو که ازت گرفتم میزارین و با هم نگاه میکنین ..هر دو تاتون عشق منین پسرم یه کم سرماخوردگی و ابریزش داشتی .واسه همین شربت سرماخوردگی بهت دادم و الان خوابیدی...امیدوارم که تب نکنی عشقم... مامان خیلی دوست داره ... خوابای رنگی ببینی گلم ...
20 ارديبهشت 1392

بدون عنوان

امشب دلم خیلی گرفته.... اصلا خوابم نمیبره... ولی کم کم به رختخواب میرم و اینقدر به صورت پاک ومعصوم یک فرشته نگاه میکنم تا خوابم ببره.... 92/2/11 ساعت 2:45 دقیقه نیمه شب  
11 ارديبهشت 1392

وقتی خداوند زن را افرید...

وقتی خدا زن را آفرید، او تا دیر وقت روز ششم کار می‌کرد. یکی از فرشتگان نزد خدا آمد و عرض کرد: چرا اینهمه زمان صرف این مخلوق می کنید؟ آیا از تمام خصوصیاتی که برای شکل دادنش می‌‌خواهم در او بکار ببرم اطلاع دارید؟ او باید قابل شستشو باشد، اما نه از جنس پلاستیک، با بیش از دویست قسمت متحرک با قابلیت جایگزینی.      او آنها را باید برای تولید انواع غذاها بکار ببرد، او باید قادر باشد چند کودک را همزمان در بغل بگیرد، آغوشش را برای التیام بخشیدن به هر چیزی از یک زانوی زخمی گرفته تا یک قلب شکسته بگشاید. او باید تمام اینکارها را با دو دست خود انجام بدهد. فرشته تحت تأثیر قرار گرفت: ”فقط با دو دستش......
11 ارديبهشت 1392

عکس های جدید اریا در سال 92

سلام عزیزم بالاخره مامانت تنبلی و کنار گذاشته و اومده واست عکسای جدید بزاره واقعا یه مدت خیلی تنبل شده بودم واسه وبلاگت و نمیشه که بگم همش تو نزاشتی بیام اپ کنم...تصمیم میگرفتم ولی میومدم پای سیستم میرفتم دنبال علایق خودم و بعدشم که دیر بود ... کلا ببخشید جوجه.. گفتم جوجه ...جوجه هات دیگه خیلی بزرگ شدن و بوی گندشون خونه رو برداشته در سبدشونم که باز باشه جفت میزنن بیرون...بابایی میگه کم کم سر به نیستشون کنیم ولی خیلی باهاشون سرگرم میشی .یعنی همیشه گزینه اخر که دست رد نمیزنی مثلا برای رفتن بابایی به سر کار که دنبالش گریه میکنی جوجه هان...بهشون غذا میدی و صدات و نازک میکنی بهشون میگی جوووووووجه .... دیگه پسرم حسابی بزرگ شده واسه خودش...
7 ارديبهشت 1392
1